آرشی داری به تیر انداختندست بهرامی به شیر انداختن
کاوه آهنگری ضحاک کشپتک دشمن افکنی ناپاک کش
ترا، ای کهن زاد بوم بزرگان
بزرگ آفرین نامور دوست دارم
هنروار اندیشه ات رخشد و من
هم اندیشه ات، هم هنر دوست دارم
آتش بازی میدون آزادی
جشن 44 سالگی
وطن یعنی دو دست از جان کشیدنبه تنگستان و دشتستان رسیدن
ای وطن ای مادر تاریخ سازای مرا بر خاک تو روی نیاز
ای کویر تو بهشت جان منعشق جاویدان من ایران من
مرزداران دلیرت جان به کف سرفرازن سپاهت صف به صف
مرزداران دلیرت جان به کفسرفرازن سپاهت صف به صف
وقتی هویت را در نام می جوید/هر بی نشان ناچار صد یاوه می گوید
چیزی که در صلح است از جنگ می خواهد/قدرت اصالت نیست فرهنگ می خواهد
ما وارث کورش فرزند جمشیدیم/پیروز بی پرده بت نپرستیدیم
ما ریشه ای دیرین در عشق خون داریم/ما در شب تاریخ تا صبح بیداریم
برای آزادی تو، آبادی تو سر میسپارمامید بهروزی تو، پیروزی تو، در سینه دارمسرباز رزم آفرینم، در سنگر حق، مرد پیکارم